بدون عنوان
پسر عزیزم سلام شب گذشته با بابا علی جان رفتیم تئاتر شما هم پیش مامان جون ماندی و در کنار دایی ها و زندایی حسابی خوش گذراندی اسم تئاتر نمایش اسپانیایی بود وقتی برگشتیم منتظرمان بودی و چنان دویدی و خودت را در آغوشمان انداختی که انگار سالهاست هم را ندیده ایم دوستت دارم پسر مهربان من ... + نوشته شده در سه شنبه چهارم آذر ۱۳۹۳ ساعت ۱۵:۴۶ بعد از ظهر توسط مامان | 4 نظر ...
نویسنده :
مامان
20:49