امیرحسامامیرحسام، تا این لحظه: 12 سال و 17 روز سن داره

تنها برای دل یگانه فرزندم امیر حسام

بدون عنوان

1394/1/29 20:33
نویسنده : مامان
75 بازدید
اشتراک گذاری
پسرم سلام 

 

شده ام کلکسیونی از نظرات پزشکان مختلف درباره ی بیماری ام آنقدر که من و بابا علی جان وقتی نام پزشکی را می بریم باید مشخصات ظاهری و آدرس و محدوده ی مطب و نوع تشخیصش را هم بگوییم تا دیگری متوجه بشود کدام پزشک مورد نظر است بخشی را به اختصار می گویم تا روزی که همه چیز خوب است و آرام و دوست داشتنی بخوانمش و به خاطر سلامتی ام شکر گزار لطف خدا باشم و بتوانم قدری به این روزها بخندم 

1:بیمارستان فرمانیه-تشخیص:شوک عصبی

2:بیمارستان نیکان-تشخیص:نفهمیدند چیست و آزمایش کشت گلو انجام شد

3:بیمارستان نیکان-تشخیص با توجه به آزمایش کشت :یک ویروس خطرناک در گلو

4:دکتر دایی:نوشتن آزمایش و چکاپ کامل

5:درمانگاه نزدیک خانه:عفونت شدید که ناقل است و نباید رفتارهای پر خطر داشته باشم(چیزی شبیه ایدز و هپاتیت)

6:درمانگاهی در هفت حوض :کمبود کلسیم شدید کودکم

بعد از سر زدن به همه ی این جاها همگی مان حسابی نگران و ناراحت شده بودیم و فکر می کردیم که من باید یکی از این چهار بیماری را داشته باشم هپاتیت ایدز سرطان ریه و سرطان معده 

به پیشنهاد سمیه که مشکلی مشابه من در سال گذشته برایش پیش آمده بود و همین مراحل را هم طی کرده بود و برای او تشخیص هپاتیت و از بین رفتن کبد تا چند ماه دیگر را داده بودند به مطب یک دکتر دیگر هم سر زدیم و با خودمان گفتیم این آخرین باری است که دکتری دیگر را امتحان می کنیم و بعد از آن هر چه خدا خواست همان می شود دکتر فوق تخصص عفونی کودکان بود بسیار انرزی خوبی داشت و به نظر مرد با خدایی می آمد (باور کنید هنوز هم به باور قدیمی ها که می گفتند دستش خوب است ایمان دارم ) به حرف هایم خوب گوش داد و معاینه کرد و تشخیص داد که سینوس هایم چرکی شده اند و گفت که هرچه دارو داشته ام را دور بریزم و دارویی مخصوص سینوزیت نوشت بعد هم امیر حسامم را که از خودم بیشتر نگرانش بودم معاینه کرد و گفت که کمبود کلسیم با کمبود ویتامین d خیلی فرق دارد و کلسیم کودکتان مقدارش نرمال و حتی بیشتر است و از لحاظ ویتامین هم مشکلی ندارد و تنها ویتامین d بدنش کم است که با پرس و جو از محدوده ی خانه و شرایطمان گفت که فقط به خاطر نبودن آفتاب است و با روزی یک ربع در آفتاب بودن حل خواهد شد بعد هم قد و وزنش را گرفت و گفت روی بالاترین منحنی نمودار رشد است و تمام داروهایی را که برای کلسیمش تجویز کرده بودند رد کرد و گفت این بچه چیزی نمی خواهد به جز آفتاب و خیالمان را بعد از دو هفته که برای همه مان خیلی سخت گذشت راحت کرد دلم می خواهد اسم این دکتر را بگویم هم بابت قدردانی و هم برای مادرانی که دوست دارند برای فرزندشان پزشک اطفال ثابت داشته باشند اسم ایشان دکتر فهیم زاد بود بین میرداماد و ایستگاه شریعتی 

خوب حال همه ی ما بهتر است وقتی خبر سلامتی ام را دادم خاله زهرا برایم سجده شکر به جا آورد و دخترخاله ها همگی حسابی خوشحال شدند و فهمیدم که برایم کلی نذر و نیاز کرده اند که سلامت باشم حتی شوهر خاله (حاج آقا) هم همین طور و انقدر منتظر تماس من بودند و نگران که می خواسته اند با دکتر تماس بگیرند و خودشان بپرسند که چه شد مامان جون هم گفت که من برایمان یک سفر زیارتی نذر کرده بوده است که انشاالله سر فرصت آن را هم ادا خواهیم کرد 

پسر عزیزم خیلی خوشحالم که سالمی خیلی دوستت دارم حاضر بودم جانم را با سلامتی ات تاخت بزنم ...

+زن عمو جان از کربلا بازگشت زیارتش قبول علی و محمد هم دوباره اینترنت دارند 

+ نوشته شده در سه شنبه هجدهم شهریور ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۳۳ قبل از ظهر توسط مامان |  آرشیو نظرات
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)