مهمان داشتیم از نوع عروس و داماد
عزیزم سلام امروز ظهر کلی مهمان داشتیم که مامان جون دعوتشان کرده بود همه ی دایی های بنده با بچه ها و عروسها و داماد ها و نوه هایشان .بهش می گویند مراسم پاگشایی که شاید الان که این پست را می خوانی دیگر مرسوم نباشد عروس و داماد هم عاطفه و آقا مهدی بودند خیلی خوش گذشت مهمانی هم خیلی خیلی خوب برگذار شد همه خوشحال و راضی بودند کلی هم همگی با هم خوش و بش کردیم دیشب خانه مامان جون خوابیدیم تا کمکش کنیم آخر دست تنها بود و به خاطر مریضی خانوادگی ما خیلی خسته شده بود پسر عزیزم مثل همیشه عالی بودی شاد و مودب و اجتماعی و مهمان نواز نمی دانی وقتی که مهمان داریم یا مهمانی می رویم چقدر به شما پسر نازنینم افتخار میکنم الان هم آنقدر خوشحالم که هر ج...
نویسنده :
مامان
17:29