موهایت را زدیم
پسرم سلام هفته ای که گذشت من و مامان جون و شما پسر نازنینم رفتیم پیش عمو محسن و موهایت را زدیم نمی دانی چقدر با مزه تر شده ای صورتت گردتر و چشمهای درشت و سیاهت پیدا تر شده اند و وقتی می گوییم وای موهاش چقدر قشنگه دست می گذاری روی سرت و می خندی حتی وقتی غریبه ای را می بینی سرت را نشان می دهی و باز هم می خندی عمو محسن خیلی صبور و مهربان است خیلی دوستت دارد و قبل از اینکه موهایت را بزند تو را بوسید و تمام شیطنت هایت را با جان و دل تحمل کرد شما پسر عزیز من هم از هیچ نوع شیطنت و بازیگوشی دریغ نکردی تمام شانه ها و برس های عمو را انداختی زمین و کلی با آب پاش همه جا را خیس کردی و سر پا ایستاده بودی و عمو هم همانطور ایستاده موهایت را زد فک...
نویسنده :
مامان
17:37